• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4945 -
  • ۱۴۰۰ دوشنبه ۱۷ خرداد

كوهنورداني كه به قله نرسيدند

رخت سياه بر تن سبز چيا

فاطمه باباخاني

حوالي ساعت سه صبح بود، در آن خنكاي هواي 14 خرداد 1400 كه شعله قادري، آرشام عزيزي، داود باخيش و كاوه خسروزاده به همراه 11 نفر ديگر از اعضاي انجمن سبز چيا در پارك شانو مريوان سوار ميني‌بوس بنز قرمز رنگ شدند تا آفتاب نزده خودشان را به بانه برسانند. برنامه اين بود كه با همراهي اعضاي «پاژين» بانه صعودي اعتراض‌آميز به قله آربابا در حوالي اين شهر داشته باشند، مشابه سال‌هاي پيش، امسال هم جنگل‌هاي زاگرس شمالي در مريوان و بانه و شهرهاي ديگر كردنشين مي‌سوخت و اعضاي انجمن سبز چيا، باز هم با دست خالي‌، تلاش مي‌كردند بلوط‌هاي زاگرس را نجات دهند. ميني‌بوس همان ساعت سه يا دقايقي پس از آن به راه افتاد، در آن تاريكي هوا و نسيم شبانه‌اي كه از لاي پنجره خودش را به داخل مي‌كشيد و به صورت مسافران مي‌زد، هر كدام چه فكري در سر داشتند؛ شايد آرشام خوابش برده بود. شعله، نوعروس و ساكن شهركاني دينار كه چند ماهي مي‌شد با يكي ديگر از اعضاي انجمن ازدواج كرده بود و مي‌خواست در اين صعود همراه ديگر اعضاي انجمن باشد، شايد در حال فكر كردن به برنامه‌هاي زندگي‌اش بود، كاوه همواره در برنامه‌هاي اطفاي حريق حضور داشت، او شايد خواب خاموش كردن آتش و نجات بلوط‌ها را مي‌ديد، داود ساكن روستاي مِرگ در نزديكي مريوان بود و همواره در برنامه‌هاي پاكسازي روستا حضور داشت، او  حوالي ساعت 5.40 يا 5.45 چه سودايي در سر داشت؟ در آن ساعت محتوم كه هوا رو به روشنايي گراييده‌ و مي‌شد از پنجره، سبزي طبيعت اطراف جاده و كوهستان‌ را ديد، كوهستاني كه بلوط‌هايش چون جان براي مسافران آن ميني‌بوس عزيز بودند، در اين ساعت صبح كه راننده به روستاي سوته نزديك شهر سقز رسيد و كاميوني روبه‌روي‌شان ظاهر شد و ميني‌بوس چونان دستمال سرخي كه در هوا تاب مي‌خورد تا به زمين بيفتد، به پايين افتاد و در كنار درختي آرام گرفت. در آن لحظه ديگر شعله، آرشام، داود و كاوه جاني در تن نداشتند و كاك بلال و كاك هوشيار دردي شديد در گردن احساس مي‌كردند. خواهر آرشام هم نمي‌دانست از درد پاي شكسته‌اش به خود بپيچد يا دردي كه از پيكر بي‌جان آرشام بر جانش نشسته بود. 

اين اولين‌بار نيست كه انجمن سبز چيا، روي جامه سبز خويش سياه مي‌پوشد، سوم شهريور 1397 زماني كه شريف باجور و اميد حسين‌زاده به همراه دو جنگل‌بان براي اطفاي حريق زاگراس به سمت جنگل‌هاي حوالي روستاي پيله از توابع مريوان با دست خالي رفتند، هيچ كدام زنده بازنگشتند، پيكر اين دو عزيز مريوان، با حضور پرتعداد مردم در دامنه‌هاي زاگرس به خاك سپرده شده، ‌آنها در حالي كه خاك بر گور جوانان‌شان مي‌ريختند، شعر مي‌خواندند و ساز مي‌زدند. سه سال بعد در نخستين روزهاي فروردين 1400 سامان سيدي بر اثر چپ شدن ماشين كشته شد و داغي ديگر بر دل فعالان محيط‌زيست گذاشت، سومين سانحه، قربانيانش شعله، آرشام، داود و كاوه بودند، كساني كه براي آينده بهتر اين سرزمين راهي سفري بي‌بازگشت شدند و بار ديگر آتشي در دل دوستداران محيط زيست زدند كه خاموش نخواهد شد. 
همان روز جمعه كه پيكرها به مريوان بازگشت، مراسم خاكسپاري انجام شد، اين را جمال قادري از اعضاي انجمن سبز چيا به ما مي‌گويد، به واسطه شيوع كرونا نمي‌شد مراسمي درخور اين عزيزان برگزار شود و آنها هم نمي‌خواستند با برگزاري گردهمايي داغي بر داغي اضافه كنند، از اين‌رو كارها به سرعت انجام شد تا چهار فعال محيط‌زيست در خاكي كه براي حفاظت از آن زندگي‌شان را گذاشته بودند، آرام گيرند. جمال قادري از نزديك كاوه و آرشام را مي‌شناخت، همان كاوه‌اي كه به گفته او در بسياري از برنامه‌هاي مهار آتش‌سوزي حضور داشت و از جان خويش براي اطفاي حريق مايه مي‌گذاشت يا آرشام 12 ساله كه در گروه كودكان و نوجوانان سرآمد بود و به تازگي به بخش آموزش انجمن رفته بود تا بتواند با يادگيري بيشتري به يكي از نيروهاي سرآمد و درخشان انجمن بدل شود. قادري كارهاي داود را از دور دنبال مي‌كرده و مي‌داند كه او هم در آموزش محيط زيست در روستا و هم در مهار آتش‌سوزي‌ها كارنامه درخشاني دارد. زماني كه صحبت به شعله قادري مي‌رسد از او به عنوان عضوي از انجمن ياد مي‌كند كه با همسرش از اعضاي خوب انجمن و گروه كوهنوردي بود، عضوي كه 14 خرداد 1400 پرونده زندگي‌اش در آن ميني‌بوس بنز قرمز رنگ بسته شد. 
قادري مي‌گويد قرار بود در اين برنامه علاوه بر اعتراض به سوختن جنگل‌هاي زاگرس و تخريب‌هاي گسترده‌اي كه در آن رخ مي‌دهد آرزوي صلح و دوستي بين همه انسان‌ها داشته باشند و در همين راستا 12 كبكي كه درمان شده بودند در قله رها شوند اما مسافران به مقصد نرسيده خود پر كشيدند. او از حضور كاميون در اين جاده متعجب است، در اين جاده حضور كاميون و ماشين باربري ممنوع است و حال در آن ساعت صبح به يك‌باره يكي از آنها پيدايش شده، به ميني‌بوس بنز قرمز رنگ برخورد كرده، باعث مرگ چهار نفر شده، سه نفر زخمي همچنان در بيمارستان‌هاي سقز و سنندج بستري هستند و هشت نفر ديگر هم سرپايي درمان شده و با رضايت خود مرخص شده‌اند. جمال قادري خود خبر را ساعت 10 دقيقه به 6صبح همان صبح جمعه شنيده، حدود 5 تا 10 دقيقه قبل از فاجعه، وقتي كه ميني‌بوس به 30 كيلومتري سقز رسيده بوده.
 آيا چيا توان بلند شدن از زير بار اين فاجعه را دارد؟ قادري ابتدا به شهادت شريف باجور و اميد حسين‌زاده اشاره مي‌كند، به شهريور سياه 1397 كه باعث شد اين دو عضو اصلي انجمن از دست رفته و پشت چيا خم شود. او مي‌گويد اگر آن روزها همفكري و همراهي مردم و انجمن‌ها نبودند چيا به خاطره‌اي در ياد مردم تبديل مي‌شد اما آنان چون كوهي پشت فعالان محيط زيست ايستادند و از آنها حمايت كردند، فروردين امسال هم كه سامان سيدي در سانحه جاده‌اي و با چپ كردن ماشين‌ جان باخت باز هم مردم همراهي كردند و با درگذشت چهار نفر در 14 خرداد كه كشته‌هاي چيا را به 7 نفر رساند باز هم شاهد همدلي مردم هستيم. نشانه‌اش را مي‌شود از همان روز بعد از خاكسپاري ديد، در اين روز اعضاي انجمن به 6 نقطه شهرستان مريوان كه دچار آتش‌سوزي بود، اعزام شدند. اين آتش‌سوزي‌ها تا غروب مهار شد، از نظر او براي اعضاي چيا نااميدي معنا ندارد، آنها عزادارند اما با تواني بيشتر از قبل به مقابله با آتش مي‌روند. 
انجمن سبز چيا بيش از دو هزار عضو رسمي و 10 هزار عضو غيررسمي دارد كه براي اطفاي حريق به كمك‌شان مي‌آيند. مردمان مريوان و شهرهاي اطراف مي‌دانند كه زاگرس اصلي‌ترين داشته آنهاست، از اين‌روست كه براي نجات آن از جان نيز فروگذار نمي‌كنند، آن زمان كه مسوولان پشت ميزهاي‌شان نشسته‌اند، آن وقت كه به پرسش‌ خبرنگاران اين‌طور پاسخ مي‌دهند كه اينها آثار تغيير اقليم است و كاري برايش نمي‌شود كرد، در همه اين زمان‌ها شريف باجور‌ها، اميدها، شعله‌ها، آرشام‌ها، داودها، كاوه‌ها، سامان‌ها در ميدان با دست خالي در حال خاموش كردن آتشي هستند كه به جان زندگي و طبيعت‌‌شان افتاده است. نگاه كن چه فروتنانه بر خاك مي‌گسترد/آن كه نهالِ نازك دستانش/از عشق/خداست/و پيشِ عصيانش/بالاي جهنم/ پست است. (ا.بامداد) 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون